آرتین خان خان ایران

آرتین خان در تاریخ ۸۹/۴/۸ در صبح قشنگ یک روز تابستانی پا به دنیا و دنیای قلب ما گذاشت

آرتین خان خان ایران

آرتین خان در تاریخ ۸۹/۴/۸ در صبح قشنگ یک روز تابستانی پا به دنیا و دنیای قلب ما گذاشت

آرتین خان و معضل غذا خوردن!

از اونجایی که خوردن و آشامیدن آرتین خان به یک معضل تبدیل شده

دگربار دست به دامن عروسک ایشون شدم و بالاخره موفق شدم

میدونین یعنی چی؟

من موفق شدم!!!!!!

بلللله

آرتین خان یک قاشق دهن من میذاشتن! یک قاشق به زمین می مالیدن! یک قاشق به عروسک میدادند! و در آخر یک قاشق خودشون میل میکردن .... خودشون ... آرتین خان رو میگم ها ...


http://artin1389.persiangig.com/artinkhanghaza.jpg


این روزهای آرتین خان:

در کابینت ها رو باز میکنه ظرف ها رو بیرون میریزه میره میشینه رو در کابینت ها و هر چی روز کابینت هست رو برمیداره

وقتی سوار تاب میشه تا تا میگه

وقتی تاتی میکنه تا تا میگه

وقتی بهش میگم یک دو سه . سه رو میتونه بگه اما از اونجایی که کلا تو فرهنگ لغات آرتین خان حروفی به جز ت و د نیست سه رو میگه ته

بینی و گوشش رو میتونه نشون بده

میگم بوس کن اگه عشقش بکشه بوس میکنه

وقتی میگم چیزی رو میخوای یا نه سرش رو به علامت مثبت یا منفی تکون میده

دوباره یاد گرفته میگه ماما اما همچنان بابا رو نمیگه (نمیدونم چرا!!)

کافی ببریمش بیرون هر چی نی نی تو خیابون و فروشگاه باشه باید در دسترس ایشون قرار بگیره و گرنه جیغ و داد راه می اندازه

هیچ علاقه ای به لباس نداره تمام سعی خودش رو میکنه که هم شورت و هم بلوزش رو در بیاره و با پوشک تو خونه ولو باشه

علاقه شدیدی به مسواک پیدا کرده و به محض اینکه میبرمش دبلیوسی حتما باید یه مسواک به دستش بدم تا آروم بشه 

موبایل بابا بهمن رو خراب کرده و بابا بهمن یه موبایل واسه خودش گرفته و نوکیا قبلیه شده اسباب بازی ایشون

ساعت خواب عزیزکم از ساعت 11 صبح به 7 صبح کاهش پیدا کرده

نظرات 33 + ارسال نظر
رویا مامان آرتیا 1390/05/29 ساعت 09:49 ب.ظ

به به سما جان
کسب چنین موفقیتی رو بهت تبریک میگم
اگه آرتین خان بزرگ بشه چنین مطالبی رو تو وبلاگش بخونه
هر روز کلی ازت تشکر میکنه که انقدر در خدمتش خدمت کردی!

می بوسمت آرتین خان

عزیزم نگران نباش...تقریبا همه بچه ها این معضل رو دارن

سلام. خیلی خوشم اومد از وبلاگت. سبک نوشتنت جذاب و عالیه. البته شیرین کاریهای پسرت هم جذابترش میکنه.موفق باشین

اخی عزیزم نوش جان

اون لوپت رو میدی من بخورم آرتین خان

مامان آرین 1390/05/29 ساعت 11:45 ب.ظ

چه راه کار خوبی...بکار ببندم ببینم آرین ما هم غذا خور میشه آیا؟

چه جالب

زهرا نازنازی هم دقیقا با این روش غذا می خوره . یعنی چندتا عروسک می چینم کنارش اونها که می خورن ایشون هم لطف می کنند ...

نووووووووووووووووش جوووووووووووونت عزیزم
چقدر قشنگ داره به عروسکش غذا میده

بهی 1390/05/30 ساعت 01:40 ق.ظ http:// shazdehkuchulou.niniweblog.com

سلام آرتین خان ومامان گلش...مرسی که اومدین به وبلاگم سر زدین ومنو دوست خودتون دونستین....خیلی خوشحالم کردین...
من امین محمدم 23 آبان به دنیا میام...مامانم اون بالا اسمم ونوشته اما فکرکنم شما ندیده بودین... امیدوارم دوستای خوبی بشیم...

مامان آناهل 1390/05/30 ساعت 03:35 ق.ظ

نازییییییی.

مرسی از اینکه به ما سر زدین.
منم لینکتون کردم . و خوشحال می شم که بازم به ما سر بزنید.

کیارش 1390/05/30 ساعت 11:09 ق.ظ http://kiarash.niniweblog.com

آفرین به آرتین خان چقدر پیشرفت کرده

خوشحالم که دوستی مثل شما پیدا کردم عزیزم

تینا 1390/05/30 ساعت 11:11 ق.ظ

سلام به سما جون و آرتین جون

عکسش خیلی جالب شده
خوشحالم که فرزندتون به سمت غذا رفته
تینای من هنوز میلی به غذا نداره

خوب کاری میکنی کارهای آرتین خان رو جز به جز مینویسی

salam

weblog aalii darin

سما خانوم خیلی باسلیقه و باحوصله هستین
همه وبلاگتون رو خوندم
خوش به حال آرتین جان که چنین مادری داره

خیلی جالب بود

شبنم 1390/05/30 ساعت 11:24 ق.ظ

سلام سما جان
تبریک میگم که آرتین خان تون استارت خوردن رو زده
همیشه خوش خوراک بمونه

عالیه

تولدت مبارک عزیزم.
پسر من هم که قراره 22 شهریور به دنیا بیاد آرتین خانه.
از آشناییتون خوشحال شدم.

آخ که آرتین خان چقدر ناز شده
لوب نازش رو بخور مامانی از طرف من

مامان کاوه 1390/05/30 ساعت 11:40 ق.ظ

خیلی خوبه که آرتین خان شما بینی و گوشش رو تشخیص میده هر کاری با کاوه جون میکنم یاد نمیگیره
یعنی اصلا توجهی نمیکنه
ولی پسرم زود راه افتاد

مریم حسینی 1390/05/30 ساعت 11:43 ق.ظ

سلام به مادر و پسر
چقدر آرتین جون پیشرفت کرده
خدا حفظش کنه براتون
دوست داشتم لینکم کنین اما از اونجایی که وبلاگتون کودکانه هست و میدونم امکانش نیست من شما رو لینک میکنم

خیلی خندیدم
مخصوصا اونجایی که یه قاشق به فرش غذا میده

مامان و کودکیام 1390/05/30 ساعت 12:04 ب.ظ

مامان رها 1390/05/30 ساعت 12:44 ب.ظ http://RAHAHAMRAZ.COM

سلام سما جون دیدی روشم خوب بود و جواب میده امیدوارم دیگه راحت غذا بوره

خاله نانا 1390/05/30 ساعت 02:29 ب.ظ

سماااااااااااا این کارو با من نکننننننننننن


دوست داشتم همین الان میومدم پیشتووووووووون

نانا 1390/05/30 ساعت 02:30 ب.ظ

بخوووووووووووووورمت خاااااااااااااااله؟؟؟ :***********

چه غذای خوشمزه ای بشه این غذایی که آرتین خان با این وضع می خوره. شما که یه قاشق خوردی حتما باید بدونی خیلی خوشمزه است.
کارهای این روزهاش هم که همه آخره خوشمزگیه. ببوسید این گل پسر رو

چه روش خوبی بکار بردی آفرین به این مامان
ماشاالله آرتین جون چقدر بلا شده
کاراش خیلی بانمکه
جیگرشو

عزیزم نگران خوردن غذاش نباش دکترها می گن غذا رو در اختیار بچه ها بذارید خودشون به اندازه نیازشون می خورن ولی عکسش خیلی باحاله که دهن عروسکش غذا می کنه آبتین منم از این کارا زیاد می کنه یه قاشق مامان جون یه قاشق مامانی یه قاشق بابا یه قاشق عروسک در اخر کار نصفه قاشق خودش

کاراش خیلی بامزه شده ها سماجون درست و حسابی وقتت رو می گیره درست می گم آخه ابتین جون هم همین جوریه به لباساش علاقه نداره فرار می کنه از پوشیدن دوست داره مسواک دیگرانو بزنه اما فقط نه می گه به نشانه تایید آره رو بلد نیست ماشاا.. آرتین جون چه ژیشرفتی کرده چشم نخوره خوشمل خاله

فهیمه مامان آرتین آنیتا 1391/10/12 ساعت 10:13 ق.ظ

سلام هزا ماشالله به این پسر دوست داشتنی .پسر منم یه عروسک دقیقا مثل این داره که اسمشو گذاشته بود گوگوجی .آرتین جان مثل پسر خودم برات آرزوی سلامتی وآینده بسیار عالی دارم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد